چگونه تاثیرات مخرب طلاق بر فرزند نوپایمان را کم کنیم؟

به گزارش وبلاگ موتناوه، نگین دو ساله است و والدینش در حال جدا شدن از هم هستند. آنها همین حالا هم جدا از هم زندگی می نمایند و به نوبت نگین را پیش خود نگه می دارند: یک هفته، پیش مادر و یک هفته، پیش پدر، چون والدینش می خواهند که او به یک مقدار حضور پدر و مادر را در کنار خود تجربه کند.

چگونه تاثیرات مخرب طلاق بر فرزند نوپایمان را کم کنیم؟

مادر نگین اغلب در خانه است و زمان زیادی را با نگین می گذراند اما پدر او از صبح تا غروب مجبور است سر کار برود و در نتیجه نگین را پیش مادرش و گاهی هم خواهرش می گذارد، گاهی هم مجبور می گردد او را با خود به سر کار ببرد و نگین را در مهد کودک محل کار خود بگذارد. نگین بیقرار است و شب ها راحت نمی خوابد، اغلب بداخلاق است و وقتی چیزی را می خواهد بلند جیغ می کشد.

پدر و مادرش هر کدام دیگری را مقصر بدرفتاری های نگین می دانند و هر دو سعی می نمایند شرایط بهتری را برای نگین فراهم نمایند تا شاید از دست جیغ های بلند و بداخلاقی ها و بدخوابی های شبانه او راحت شوند اما هرچه کوشش می نمایند بی فایده است و رفتار نگین هر روز بدتر می گردد. علاوه بر همه مسائلی که باعث جدایی آنها شده، دعوا بر سر رفتارهای نگین و دیگری را مقصر دانستن، هر دو را کلافه نموده است.

وقتی اوضاع غیرقابل تحمل می گردد

وقتی یک زوج تصمیم می گیرند از هم جدا شوند، یکی از نگرانی هایی که اغلب به سراغشان می آید، از دست دادن فرزندشان است. به طور معمول، هم پدر و هم مادر خواستار فرزند خود و توجه و علاقه بچگانه او هستند. هیچ کدام نمی خواهند که از وجود و تجربه فرزند خود محروم شوند. آنها ناخواسته درگیر نوعی طناب کشی می شوند و هر کدام سعی می نماید اوقات بیشتر و بهتری را با فرزندش سپری کند تا مبادا مرحله ای از رشد او را از دست بدهد یا به علت اختلافی که با همسر سابق خود دارند و مثلا اینکه روش او را نمی پسندند، سعی می نمایند خودشان اصلاحات لازم را در زندگی فرزند خود به وجود بیاورند.

در نتیجه، یکی می کوشد آداب درست غذا خوردن را به کودک یاد بدهد و دیگری آن را بیخود و دست و پا گیر می داند و دوست دارد فرزندش راحت باشد. یکی با سختگیری کودک را تنبیه می نماید و دیگری با انواع خوردنی ها می خواهد دلش را به دست بیاورد. خودتان را بگذارید جای کودک نوپایی که چیز زیادی در خصوص جهانیی که در آن قرار گرفته نمی داند و تازه قرار است قوانین زندگی کردن را یاد بگیرد.

چه نتیجه ای می توانید از این همه رفتار متفاوت و کشمکش بگیرید؟ وقتی دو نفر که شما بیش از همه دوستشان دارید و تنها به آنها تکیه دارید، این همه متفاوت رفتار می نمایند، گیج و کلافه نمی شوید؟ کودک در آن سن نمی تواند گیجی و خستگی خود را بیان کند و کلافگی خود را با بیقراری نشان می دهد. او نمی داند بالاخره چه کاری باید انجام بدهد، برنامه معینی ندارد و همین او را مضطرب می نماید.

البته در خانواده هایی که والدین با هم زندگی می نمایند هم چنین اختلاف نظرهای تربیتی ای وجود دارد و فرزند خانواده از ناهماهنگی آسیب می بیند اما در موارد جدایی ای که والدین در دو خانه مجزا زندگی می نمایند، این اختلاف ها می تواند به معنای به هم خوردن کل برنامه روزمره کودک و آشفتگی بیشتر او باشد؛ به خصوص اینکه طناب کشی برای جلب محبت کودک بیشتر به چشم می آید.

نکته بسیار مهم این است که بچه ها در این سن به ثبات در برنامه روزانه خود احتیاج دارند. ساعت خواب، غذا خوردن و حمام گرفتن باید معین باشد و هر چه بی نظمی در برنامه روزمره کمتر باشد، او این دوران را راحت تر سپری می نماید و احساس امنیت بیشتری می نماید. در نتیجه، هر چقدر هم که با هم اختلاف دارید، برای اینکه به کودک خود آسیب نزنید، در خصوص یک برنامه به توافق برسید و همان را اجرا کنید؛ حتی اگر با همه برنامه موافق نیستید، برای فرزندتان آن را انجام دهید.

به علاوه، اگر خودتان زمان کافی برای اجرای همه برنامه ندارید، مطمئن شوید فرزندتان را به کسی می سپارید که برنامه را به دقت انجام می دهد.

سعی کنید تا حد امکان فرزندتان مراقب ثابتی داشته باشد و اگر قرار است هم پیش مادر و هم پیش پدر برود، در هر خانه تخت، صندلی و وسائل معینی برای خودش داشته باشد.

او را هر روز به خانه یکی از بستگان نفرستید و در نهایت برای او یک پرستار ثابت بگیرید. بهتر است با هم زمانی را بگذارید و بر سر این برنامه به توافق برسید. سعی کنید موضوع این توافق را از سایر مشاجرات خود جدا نگه دارید.

شاید شما به عنوان زن و شوهر نتوانید با هم زندگی کنید و به توافق برسید اما تا آخر عمر مادر و پدر فرزندتان خواهید ماند و باید به خاطر او، به برنامه ای منظم و هماهنگ برسید. ناهماهنگی شما و همسرتان در برنامه ریزی برای بچه ها است که به آنها آسیبی جدی وارد می نماید، نه بد بودن یکی از برنامه ها به تنهایی. پس به نفع اوست که در مواردی کوتاه بیایید و برنامه همسرتان را بپذیرید. بهتراست این برنامه توافقی را مکتوب نگه دارید.

زمان دیدار با فرزندی که با شما زندگی نمی نماید

معمولا در نهایت قرار بر این می گردد که کودک با یکی از والدین زندگی کند و در زمان های معینی، والد دیگر را ببیند. در دوران نوپایی، کودک از دیدار مستمر و کوتاه بیشتر سود می برد تا دیدار دیر به دیر اما طولانی. اگر بتوانید هر روز سهمی در برنامه روزمره او داشته باشید برترین حالت است؛ مثلا هر روز او را به کلاسش برسانید یا اینکه هر روز با او عصرانه بخورید. در غیر این صورت، بهتر است هر دو، سه روز یک بار چند ساعت با او باشید، به جای اینکه مثلا هر 15 روز یک بار، سه روز کامل را با او بگذرانید.

سعی کنید راه های مختلف و خلاقانه ای بیابید که به وسیله آنها بتوانید سهمی در زندگی روزمره کودک خود داشته باشید؛ هر قدر هم این سهم کم باشد، باعث می گردد کودک شما احساس کند شما حضور دارید، او را دوست دارید و برایش ارزش قائل هستید. وقتی سن فرزندتان از یک سالگی می گذرد، هر شب به او تلفن بزنید و بگویید شب بخیر عزیزم؛ دوستت دارم. همین! اگر او گوشی را نگه نمی دارد یا بلد نیست طولانی مکالمه کند یا مثلا گوشی را رها می نماید، ناراحت نشوید. درست است که او هنوز بلد نیست به خوبی از تلفن استفاده کند اما از شنیدن صدای شما آن هم هر شب و با کلمات محبت آمیز لذت می برد و در ذهنش باقی می ماند.

دائم نگران این نباشید که چون او پیش شما نیست دارید دوران خاصی از رشد او را از دست می دهید. مثلا تجربیاتی را از دست می دهید که هرگز مانند آن را نخواهید داشت. یادتان باشد حتی در خانواده هایی که والدین از هم جدا نمی شوند، معمولا یکی از والدین ارتباط بیشتری با کودک دارد و زمان بیشتری را با او سپری می نماید و والد دیگر کمتر در جریان همه مسائل مربوط به کودک است و در نتیجه ناظر تجربیات کمتری هم است.

سعی کنید زمانی را که قرار است با کودک خود سپری کنید، ساده و سبک بگیرید و برنامه های سنگینی برای آن نچینید. آن موقع را برای خود و فرزندتان بگذارید و زیاد بقیه را وارد آن نکنید تا فرزندتان مجبور نگردد آن موقع کوتاه را بین شما و دیگران تقسیم کند؛ مثلا اگر در این هفته تنها یک روز دارید که با فرزندتان بگذرانید، افراد فامیل را دعوت نکنید و اجازه بدهید این زمان فقط مال شما دو نفر باشید.

به علاوه درست است که رفتن به سینما و شهربازی و مانند آن خوب و هیجان انگیز است اما می توانید برنامه های دیگری مانند لگوبازی کردن روی زمین، کاشتن گل، درست کردن یک کیک یا مانند آن را در برنامه خود قرار بدهید. از قلم نیاندازید که برای یک کودک نوپا، همه اینها هیجان انگیز و تازه است و به ارتباط شما با او یاری می نماید.

وقتی برنامه خود برای گذراندن زمان با فرزندتان را پیچیده و سنگین نکنید، برای خودتان هم این روز لذت بخش تر خواهد بود. چون کمتر خسته می شوید، بیشتر به فرزندتان محبت می کنید، بیشتر لبخند می زنید و بیشتر با او حرف می زنید اما اگر بعد از یک هفته کاری قرار باشد اوقاتی پر از سر و صدا و استرس و خستگی را پیش رو داشته باشید، در برترین جای جهان هم که باشید، فرزندتان از حضور کامل شما در کنار خودش بهره نخواهد برد.

وضع قوانین

دوران نوپایی، تمرینی است برای والدین تا یاد بگیرند همواره حد وسطی وجود دارد، بین آن چه در واقعیت وجود دارد و آن چه آنها انتظارش را دارند. بسیاری از کشمکش های این دوران به این علت به وجود می آیند که قوانین والدین زیادی دست و پاگیر، غیر واقع بینانه و سختگیرانه هستند.

به جای اینکه هر بار کودکتان به سمت بوفه پر از ظرف های شیشه ای می رود جیغ بزنید و با فریاد او را دور کنید یا هر بار به پنجره نزدیک می گردد او را تهدید کنید، سعی کنید محیط امنی در خانه برای او ایجاد کنید. ظروف شکستنی را برای مدتی جمع کنید و برای پنجره ها و پریزهای برق و مانند آن محافظ های مناسب تهیه کنید.

از قلم نیاندازید که اگر هر بار فرزندتان می خواهد تجربه تازه ای داشته باشد، شما فریاد بزنید، او از کنجکاوی و تجربه های تازه در زندگی خود خواهد ترسید و احتمالا در آینده فرد مضطربی خواهد شد. شما که نمی خواهید این اتفاق بیفتد؟

وقتی کودک شما می خواهد خودش غذا بخورد، اطراف را کثیف می نماید، خیلی طول می کشد و دست آخر هم درست غذا نمی خورد اما در عوض یاد می گیرد که خودش غذا بخورد و مستقل باشد. شما با دادن اجازه غذا خوردن به او می آموزید که خودش از عهده خودش برمی آید ولازم نیست مانند یک فرد وابسته یا ناتوان به دیگران تکیه کند. اگر نگران میز یا فرش خودتان هستید، یک سفره پلاستیکی بزرگ برایش پهن کنید، یک پیشبند بزرگ هم برایش ببندید و کمی هم بیشتر به او زمان اختصاص دهید. در عوض از کوشش او برای مستقل شدن و آموختن لذت ببرید.

اتفاقی که متاسفانه در بسیاری از خانواده هایی که طلاق را تجربه می نمایند، می افتد، این است که والدین خیال می نمایند باید جای خالی والد دیگر را با امتیازهای بیش از حد، چشم پوشی از خطاها و سرویس دادن بیش از حد به فرزند خود پر نمایند. در بعضی خانواده ها هم درست برعکس این جریان اتفاق می افتد و سختگیری ها بیشتر می گردد چون مبادا دیگران فکر نمایند حالا که مادر به تنهایی فرزندش را بزرگ می نماید، به خوبی از عهده تربیت او برنمی آید! یا مبادا در آینده تنها بماند و نتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد.

در حالت اول، به همان میزان که در یک خانواده معمولی، بی قانونی و امتیازها و سرویس های بیش از حد مانع تربیتی بزرگی است، فرزند خانواده فردی ناتوان و در عین حال پرتوقع بار می آید که نمی تواند مستقل گردد و از عهده زندگی خود در آینده با موفقیت بربیاید. گناه این عدم موفقیت را به تنهایی نمی گردد به گردن طلاق انداخت.

در حالت دوم هم فرزند خانواده دچارآسیب می گردد. او فکر می نماید خواستنی نیست، در طلاق مقصر بوده یا بچه خوبی نیست. اعتمادبه نفسش آسیب می بیند و در وجودش خشمی روشن می گردد که می تواند در آینده متوجه والد خود گردد. بعلاوه چنین بچه های مستعد وسواس و اضطراب در بزرگسالی هستند.

با کودک خود صحبت کنید

شاید کودک نوپا نتواند در خصوص احساساتش به خوبی صحبت کند اما او متوجه می گردد که یکی از والدین درخانه نیست و علت آن را نمی فهمد. او ممکن است دچار خشم یا اضطراب گردد و آن را با اختلال در خوردن و خوابیدن یا کج خلقی هایی مانند جیغ زدن و گاز گرفتن نشان بدهد.

در صحبت با فرزندتان تردید نکنید. فکر نکنید او نمی فهمد بلکه او خیلی بیشتر از انتظار شما می فهمد. سعی کنید احساس او را حدس بزنید و او را تشویق کنید در خصوص احساس خودش صحبت کند. او بسیاری از وقایع را می بیند و بسیاری از حرف ها را می شنود و ممکن است برداشت های غیرواقعی و نگران نماینده داشته باشد. ضروری است با او صحبت کنید و برایش شرح بدهید که همچنان پدر و مادر خواهد داشت و شما او را دوست دارید و همواره از او مراقبت خواهید کرد.

از قلم نیاندازید که در این دوران سخت، سعی نکنید آموزش های سخت و چالش برانگیزی مانند آموزش توالت رفتن را در برنامه کودک خود قرار بدهید. با این کار، هم خودتان و هم فرزندتان را به دردسر می اندازید. اجازه بدهید کمی اوضاع آرام تر گردد.

از بازی ها و نقاشی برای برقراری ارتباط با فرزندتان بهره ببرید و به او اجازه بدهید احساساتش را در قالب بازی و نقاشی بیان کند. بعد زمان بگذارید و در خصوص آنها با او صحبت کنید.

کوچولوهای طلاق

کودک در دوران نوپایی از نوزادی ناتوان، به کودکی مستقل تبدیل می گردد. شاید در هیچ دوران دیگری از زندگی، این همه تحول با هم اتفاق نیفتند؛ از مرحله ای که خود را به عنوان بخشی از وجود والدینش می بیند تا مرحله ای که خود را مستقل می بیند و برای خودش خواسته ها و حق و حقوقی دارد. کودک نوپا، با امکانات تازه ای که به دست می آورد، مانند راه رفتن و حرف زدن، می تواند از والدین خود فاصله بگیرد، با دیگران ارتباط برقرار کند، جهانی تازه ای را کشف کند، چیزهای تازه ای را ببیند و تجربه کند و البته در تمامی این موارد، بیش از هر زمان دیگری به حضور والدینش در کنار خود احتیاج دارد.

او احتیاج دارد اعتماد کردن به جهانی اطراف و سایر انسان ها را یاد بگیرد، بیاموزد که کنجکاوی و اکتشاف می تواند لذت بخش باشد و او می تواند به عنوان یک انسان مستقل، در حد خودش، برای رفع کردن احتیاجهایش به دیگران وابسته نباشد اما برای یاد گرفتن همه این اصول بسیار مهم که گاه تا آخر عمر به عنوان قوانین زندگی با فرد باقی می مانند، احتیاج به واکنش مناسب از سوی والدینش دارد.

در مجموع، دوران نوپایی کودک برای والدین دورانی سخت و پرچالش و البته شگفت انگیز است. وقتی والدین در این دوران تصمیم به جدایی می گیرند، سختی این دوران، هم برای کودک و هم برای والدین بیشتر می گردد. در دورانی که بسیاری از پیش فرض های زندگی زناشویی، نظم آن و کلا کنترل زندگی از دست والدین خارج می گردد، نگهداری و تربیت کودکی که هر روز با روز قبل خود می تواند متفاوت باشد کار سنگینی است.

اگر والدین بتوانند احتیاجهای خاص فرزند خود را در نظر بگیرند و تربیت صحیح و رقم زدن آینده ای مناسب برای او را تا حدامکان از مسائل ارتباط خود جدا نگه دارند، حتی در صورت جدا شدن هم می توانند والدین خوبی برای کودک نوپای خود باشند و به او آسیبی وارد ننمایند.

بنابراین، اصلا فکر نکنید که طلاق، زندگی فرزند شما را لزوما تباه خواهد نمود بلکه نقش و مسوولیت پذیری هر دو والد، آگاهی کافی در خصوص مسائل و احتیاجهای دوران به خصوصی که کودک شما در آن قرار گرفته و ثبات و هماهنگی، می تواند گذشتن از بحران این دوران را هم برای شما و هم برای کودکتان ساده تر سازد.

منبع: همشهری آنلاین

به "چگونه تاثیرات مخرب طلاق بر فرزند نوپایمان را کم کنیم؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چگونه تاثیرات مخرب طلاق بر فرزند نوپایمان را کم کنیم؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید